عشق و انواع آن
در طول تاریخ، شاعران، نویسندگان، هنرمندان، فیلسوفان و دانشمندان تلاش کرده اند که مفهوم واقعی عشق را دریابند. البته روان شناسان هم به نوبه خود نظریه هایی برای تشریح طبیعت عشق ارائه نموده اند، اما باید توجه داشت که هر فرد، تفسیر و تعبیر خاص خودش را در این زمینه دارد.
در این مقاله با چهار نظریه معروف که برای توضیح و توصیف دوست داشتن، عشق و دلبستگی عاطفی ارائه شده آشنا می شویم.
1- دوست داشتن در مقابل عشق (نظریه رابین)
LIKING VS. LOVING- Zick Rubin
زیک رابین، روان شناس، عشق را متشکل از سه عنصر می داند:
دلبستگی- نیاز به مراقبت شدن و بودن با فردی دیگر،تماس فیزیکی و پذیرش از سوی فرد مقابل
محبت- ارزش گذاری نیازها و خوشی های دیگران به قدر نیازها و خوشی های خود.
تعلق- به اشتراک گذاشتن افکار، احساسات و تمایلات خصوصی خود با فردی دیگر.
رابین در کنار مطرح ساختن دیدگاه فوق، دو پرسشنامه نیز برای اندازه گیری این متغیرها به وجود آورده است. او درابتدا در حدود 80 پرسش برای به دست آوردن نگرشی که یک فرد درباره عشق دارد طراحی کرد. این پرسش ها بر حسب این که منعکس کننده احساس دوست داشتن یا احساس عشق بودند، مرتب شده بودند. این دو مجموعه پرسش بین 198 دانشجوی دوره کارشناسی توزیع شد و تحلیل های آماری بر روی پاسخ ها به عمل آمد.
نتیجه به دست آمده به رابین اجازه داد تا 13 پرسش برای «دوست داشتن» و 13 پرسش برای «عشق» را که معیارهای قابل اطمینانی برای این دو متغیر بودند، تعیین کند.
نمونه های زیر، مشابه برخی از پرسش هایی است که در «مقیاس دوست داشتن و عشق» رابین وجود دارد:
اندازه گیری «دوست داشتن»
1- من احساس می کنم که ........... آدم محکم و استواری است.
2- من به نظرات و عقاید ........... اطمینان دارم.
اندازه گیری «عشق»
1- در من یک حس قوی انحصارگری نسبت به ........... وجود دارد.
2- خیلی دوست دارم که ........... با من محرمانه صحبت کند.
3- من برای ........... تقریباً هر کاری خواهم کرد.
مقیاس هایی که رابین برای اندازه گیری دوست داشتن و عشق ارائه کرد، مؤید نظریه او درباره عشق بودند. رابین در مطالعه دیگری برای تعیین این که آیا این مقیاس ها واقعاً دوست داشتن را از عشق متمایز می سازد یا نه، به این نتیجه رسید که دوستان خوب، امتیاز بالایی در مقیاس «دوست داشتن» به دست می آورند اما فقط افراد خاصی می توانند در مقیاس «عشق»، امتیاز بالا کسب کنند.
برای دریافت فایل کامل مقاله زیک رابین و سئوالات پرسشنامه عشق اینجا راکلیک کنید
عشق یک مفهوم عینی نیست و بدین خاطر اندازه گیری آن دشوار است. «مقیاس دوست داشتن و عشق» رابین، روشی را برای اندازه گیری احساس پیچیده عشق پیشنهاد می کند. هری هارلو در 1958 ذکذ کرده است که روانشناسان در ماموریت خود برای تبیین و توضیح عشق و محبت شکست خورده اند.
2- عشق دلسوزانه در مقابل عشق شهوانی (نظریه هاتفیلد)
COMPASSIONATE VS. PASSIONATE LOVE-Elaine Hatfield
به عقیده الین هاتفیلد، روان شناس، عشق دو نوع اصلی بیشتر ندارد: عشق دلسوزانه و عشق شهوانی. عشق دلسوزانه، مشخصه اش احترام متقابل، دلبستگی، عاطفه و اعتماد است. عشق دلسوزانه معمولاً در فضایی از احساس درک متقابل و احترام مشترک برای یکدیگر، رشد می یابد.
مشخصه عشق شهوانی، هیجان شدید، جاذبه جنسی، اضطراب و عاطفه است. هنگامی که به این هیجانات شدید از سوی مقابل نیز پاسخ داده شود، فرد احساس خوشحالی و ارضاء می کند. اما عشق یک سویه به احساس یأس و نومیدی و افسردگی می انجامد. به عقیده هاتفیلد، عشق شهوانی، عشقی گذرا است و معمولاً بین 6 تا 30 ماه بیشتر دوام نمی آورد.
به گفته هاتفیلد، عشق شهوانی هنگامی که انتظارات فرهنگی مشوق عاشق شدن باشد، یا هنگامی که فردی با ایده های پیش پنداشته شما در مورد معشوق ایده آل مطابقت داشته باشد و یا هنگامی که حضور فرد دیگری باعث افزایش تحریک فیزیولوژیکی شما گردد، برانگیخته می شود.
عشق شهوانی ایده آل، سپس به عشق دلسوزانه که بسیار بادوام تر است منجر می گردد. با وجودی که اغلب مردم در جستجوی رابطه ای هستند که امنیت و پایداری عشق دلسوزانه و شدت و حدت عشق شهوانی را یکجا در خود داشته باشد، اما به عقیده هاتفیلد چنین رابطه ای بسیار نادر است.
برای دریافت مقاله الین هاتفیلد در این خصوص اینجا را کلیک کنید
3- مدل رنگ های اصلی (نظریه جان لی)
The Color Wheel Model of Love-John Lee
جان لی در کتاب خود به نام «رنگ های عشق» که در سال 1973 منتشر شد، انواع عشق را با رنگ های اصلی مقایسه کرده است. درست همان گونه که سه رنگ اصلی وجود دارد، جان لی سه سبک اصلی هم برای عشق قائل شده است. این سه سبک عبارتند از:
1) عشق به یک فرد ایده آل Eros
2) عشق به عنوان یک بازی Ludos
3) عشق به عنوان دوستی Storge
جان لی در ادامه تشبیه خود می گوید که همان گونه که سه رنگ اصلی با یکدیگر ترکیب شده و رنگ های مکمل را به وجود می آورند، این سه سبک اصلی عشق نیز می توانند با یکدیگر ترکیب شده و 9 سبک متفاوت و ثانویه عشق را به وجود آورند. برای مثال، ترکیبی از سبک های اول و دوم به عشق شیدایی Mania یا عشق وسواسی obsessive love می انجامد.
6 سبک عشق از دید جان لی
سه سبک اولیه
1- عشق به یک فرد ایده آل :تجربه هیجانی شدید که شبیه عشق شهوانی است،بصورت جذابیت سریع و عمیق به فرد مورد علاقه است،عشق با یک محرک فیزیکال خاص مثل تیپ بدنی و ویژگی در ظاهر شروع شده و بسرعت عمیق می شود(عشق در یک نگاه) و توام با اشتغال ذهنی با افکار خوشایند در مورد معشوق می شود و تمایل به ملاقات و تماس فیزیکی فزاینده با وی دارد. جزء شهوانی در این رابطه از اهمیت برخوردار بوده و پر رنگ است و خیلی زود روی می دهد و معشوق متمایل است که از این طریق عشق خود را به عاشق نشان دهد.
2- عشق به عنوان یک بازی : در این الگو فرد ارتباطات همزمان با افراد مختلف و با تیپ های فیزیکی متفاوت را دارد. برای فرد عمیق شدن . وابستگی نه تنها جالب نیست که از آن پرهیز می کند،دروغ گویی و تحت تسلط داشتن فرد مورد علاقه در این الگو یک اصل است
3- عشق به عنوان دوستی:عشق فاقد هیجان و بیشتر شبیه یه دوست قدیمی،در سکس خجالتی و عمدتا بر پایه اعتماد ،احترام و تعهد به بیانی عشق بی تب و تاب
حال تصور کنید یک فرد که نیازش eros است با یا فرد با نیاز storage ازدواج کند!!!
سه سبک ثانویه
1- عشق شیدایی- وسواسی mania & obsessive love (ترکیب 1 و 2 اصلی)
2- عشق واقع گرایانه و عملی Pragma (ترکیب 2 و 3 اصلی)
3- عشق فداکارانه Agape (ترکیب 1 و 3 اصلی)
برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص این موضوع اینجا رکلیک کنید
4- نظریه مثلثی عشق (نظریه اشترنبرگ)
رابرت اشترنبرگ، روان شناس، نظریه مثلثی عشق را ارائه کرده است. او سه مؤلفه را برای عشق در نظر گرفته است: صمیمیت (رابطه نزدیک)، میل جنسی و تعهد. ترکیبات مختلف از این سه مؤلفه به انواع مختلفی از عشق می انجامد. برای مثال، ترکیب صمیمیت (رابطه نزدیک) و تعهد به عشق دلسوزانه و ترکیب میل جنسی و رابطه نزدیک به عشق شهوانی می انجامد.
به گفته اشترنبرگ، رابطه ای که بر مبنای دو یا بیشتر از این عناصر بنا شده باشد، بادوام تر از عشقی است که تنها بر اساس یکی از این مؤلفه ها باشد. اشترنبرگ از واژه «عشق کامل» برای توصیف عشقی که از ترکیب هر سه مؤلفه، یعنی رابطه نزدیک، میل جنسی و تعهد به وجود آمده باشد،استفاده کرده است. به عقیده اشترنبرگ، هر چند این نوع عشق، قویترین و بادوام ترین نوع عشق است ولی بسیار نادر می باشد.برای دریافت اطلاعات بیشتر در این خصوص اینجا راکلیک کنید
برای دریافت آزمون سنجش اجزاء عشق اشتن برگ اینجا راکلیک کنید
به هر حال عشق با شکل معمول آن را ميتوان چنين تعريف کرد: عشق يک احساس شديد عاطفي است که به صورت پنهان و آشکار نسبت به فرد ديگري که معمولاً جنس مکمل (جنس مخالف) است، ابراز ميشود. «با توجه به اينکه زن و مرد مکمل هم بوده و همديگر را تکميل ميکنند، بهجاي ذکر جنس مخالف، بهتر است بگوييم جنس مکمل» عشق يک وضعيت کاملاً پيچيده و چندبعدي است. مبادله مهر و محبت، يک نياز انساني است. براي اينکه دوستمان بدارند، بايد ديگران را دوست بداريم. عشق به جنس مکمل، پديده شگفتانگيز و بسيار ارزشمندي است که زندگي افراد را سرشار از نشاط و شادماني ميکند... البته باید دانست که عشق مفاهیم بسیار عمیق تری را هم شامل می شود که در ادامه هواهد آمد
عشق رومانتيک: در عشقهاي رومانتيک، صميميت و جذابيت بين زن و مرد وجود دارد ولي طرفين نسبت به هم تعهدي ندارند.
عشق افلاطوني: در چنين عشقهايي صميميت و تعهد وجود دارد ولي از جذابيت و ميل جنسي، کمتر خبري است.
عشق ظاهري: در عشقهاي ظاهري بين زن و شوهر پختگي لازم براي ايجاد روابط مؤثر بين طرفين وجود ندارد. طرفين ممکن است تظاهر به عشق و دلدادگي کنند، در حاليکه از صميميت عميق و تعهد واقعي خبري نيست.
عشق پوچ: در عشقهاي پوچ از صميميت و جذابيت واقعي خبري نيست و هر دو زوج يا يکي از آنان، بهشدت نسبت به ديگري احساس مالکيت کرده و سعي ميکند همسرش را تحت نفوذ خود قراردهد و با کنترلگري، با اعمال زور و فشار، تعصبورزي، سلب آزادي و اختيار همسر، عملاً اعتمادبهنفس او را به حداقل ميرساند. کسيکه اين نوع تفکر را دارد، فرد سالمي نبوده و بيمار بهحساب ميآيد.
عشق يکطرفه: همانطوريکه از اسمش معلوم است، يکي از طرفين از مهر و محبت ديگري يا خبر ندارد يا پذيراي عشق او نيست. اينچنين عشقهايي به هيچجا نميرسد چراکه عاشق بهصورت مجازي، معشوق را مخاطب ذهني خود قرارميدهد، با او حرف ميزند، بهجاي او فکر کرده و تصميمگيري ميکند. اين نوع عشقها محکوم به شکست هستند.
عشق دروغين: در اين نوع عشق از تعهد و صميميت واقعي خبري نيست. يکي از طرفين بهخاطر زيبايي، پول، شهرت يا موقعيت اجتماعي طرف ديگر، جذب او شده و به عشق و دلدادگي تظاهر ميکند. اين نوع عشقها عاقبت بهخير نميشوند.
عشق لحظهاي: جذابيت و هيجان در اين عشقها نقش اصلي را بهعهده دارد و از دو عامل ديگر، اثري واقعي وجود ندارد. اين نوع عشقها کوتاهمدت و کمدوام بوده و بيحاصل هستند.
عشق ابلهانه: بهطوريکه از اسمش برميآيد، هيچ تناسبي بين ويژگيهاي طرفين وجود ندارد. درست مثل اينکه چوپاني عاشق دختر پادشاه شود! ممکن است جذابيت ظاهري يا معروفيت و قدرت، اساس اين نوع عشقها را تشکيل دهد.
شيفتگي يا عشق کاذب: بسياري از افراد، شيفتگي را با عشق واقعي اشتباه ميگيرند. در اين نوع رابطه، يکي از طرفين تمام زيباييها، خوبيها و نيکيها را در فرد مورد علاقه خود ميبيند و عيب و نقص و حتي ناهنجاريهاي ديگري را يا نميبيند و يا به آنها اهميت نميدهد. در عشقهاي کاذب، يکي يا هر دو طرف نسبت به هم وابستگي شديد پيدا ميکنند. اين نوع رابطه دوام زيادي نخواهد داشت.
عشق واقعي: در عشقهاي واقعي سهعامل «صميميت»، «جذابيت و هيجان» و «تعهد» بر روابط زوجها حاکم است. عشق واقعي سرشار از شور، نشاط و رضايت است. عشق واقعي از درون ميجوشد. از علايم عشق واقعي، قبول مسووليت، خواهان رشد و تعالي، احترام به استقلال، آزادي، رفاه و شادي، به نيازهاي هم توجهکردن، در سختيها و نااميديها در کنار هم بودن و باقيماندن، ابراز صميميت، وفاداري و حمايت بدون قيد و شرط و از حضور هم لذت بردن و از غيبت او احساس بدي نداشتن، همبستگي، نه وابستگي و... از علايم ديگر عشق واقعي بهشمار ميرود